سلسله مراتب نیازهای خانواده

بی نهایت محدود

بی نهایت محدود ، ممکن است در تصور اولیه از عبارت بینهایت موضوع خیلی بزرگ یا درو از حد دسترس  یا غیر قابل تصور به نظر شما متبادر شود ولی بینهایت بستگی به  نوع نگاه به موضوع و یاتعریفی که از آن می شود میتواند خیلی کوچک و حتی  قابل دسترس  و قابل تصور نیز باشد.

فاصله بین صفر و یک را در نظر بگیرید اگر در دستگاه مجموعه اعداد صحیح حسابی  به آن نگاه کنیم فقط دو عضو دارد که اعداد صفر و یک هستند، ولی اگر همین فاصله را از دیدگاه مجموعه اعداد گویا مورد برسی قرار دهیم و به ترتیب اعدادگویا 2/1 ( یک دوم ) و 3/1 (یک سوم ) و به همین ترتیب تا 1/n   ( یک انم ) پیش برویم و اگر n  به سمت بی نهایت پیش برود می بینیم که میتوانیم یبنهایت اعداد گویا در این فاصله کوچک داشته باشیم ،  یعنی بی نهایت محدود را مثال زده ایم .یا به نظر دیگر میتوان گفت هر محدودی بستگی به نوع نگاه به آن نا محدود است .

پس عمر انسان اگر چه به عدد سال  محدود است  ولی با نوعی تغییر در  نگرش به آن میتواند نامحدود ویا  بی نهایت باشد .      

۳ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
نادر شیروان

پیشنهادی برای اصلاح املا فارسی

  ما فارسی زبانان  در زبان گفتاری  کلمه های را بیان می‌کنیم ، ولی به گونه‌ای دیگر مینویسیم ، مثل خاب میگویم ولی خواب مینویسیم و نظایر آن که بسیار است ،  و موجب سردرگمی خواننده میشود ، 

به طور کلی در هنگام ادا ی یک کلمه که از دو یا بیشتر تشکیل شده است ، همواره وقتی حرفی را ادا می‌کنیم بعد از آن  صدای آن حرف را نیز میگوییم ، زیر در غیر این صورت امکان تلفظ آن حرف وجود ندارد ، و همیشه حروف بی صدا در آخر کلمات بیان میشود ، ( باد) که دال آن بی صدا می‌باشد ، در بین کلمه معمولاً این گونه است  که حرف ، صدا ، حرف صدا و ... مثل  کلمه بابا ، در فارسی ما برای تعدادی از صدا ها دارای نماد نوشتاری می‌باشیم ، مثل  ، ا ، و ، ی ، ولی برای برای فتح و کسره و ضمه نمادی برای نوشتار نداریم ، و من در اینجا میخواهم این نمادها را پیشنهاد کنم ، زیرا نوشتار در واقع به تصویر کشیدن کلام است و باید بدون ابهام انتقال دهنده مفهوم گوینده به خواننده باشد و با این پیشنهاد ما میتوانیم آنچه که تلفظ میکنیم بنویسیم ، و این پیشنهاد  در تصویر زیر ارائه شده است و در تصویر بعدی چند نمونه از نوشتار جدید ارایه شده است ، باشد که مقبول عمومی قرار گیرد ، 

         نمادی از صداها

      

        نمادی برای صداها

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
نادر شیروان

پیشنهاد اصلاح حروف فارسی

انسان تنها موجود روی زمین است که قدرت توانای اندیشیدن را دارد، و برای انتقال اندیشه‌ای خود به هم نوع خود از الفاظ و کلام و گفتار استفاده می‌کند و برای یادگار ماندن این اندیشه ها از ابزاری به نام نوشتار استفاده نموده است ، اول تعریفی از خط ارایه میدهم : خط در واقع نمادهای دیداری برای اصوات گرفتاری می‌باشد ، و هر قدر بهتر بتواند این کار را انجام دهد آن خط کاملتر است، البته  در اینجا من در پی و دنبال فرآیند تکاملی زبان و خط ، در میان اقوام انسانی نیستم ، ولی در حال حاضر و وضعیت خط حاضر را ملاک و مورد نظر دارم یعنی آنچه که به عنوان زبان گفتاری و نوشتاری در اختیار داریم  ، و میخواهم در رابطه به بهبود خط فارسی پیشنهادهای آرایه نمایم ، همانطور که میدانید خط  نمادی است برای اصوات و حروف که در کلام مربوط به هر زبانی وجود دارد ، برای مثال عرب زبانان در گفتار و کلام خود از  صداهای ( گ ، چ ، پ ،ژ ،) استفاده نمی‌کنند و در نتیجه در نوشتار نیز برای آن نمادی ندارند ، و یا برعکس آنها برای صدای (ز)  با توجه به اینکه از کدام محل حلق ادا شود دارای نمادهای ( ذ ، ض ، ظ ) می‌باشند  و یا برای صدای ( س ) نیز به همین ترتیب دارای نمادهای ( ث ، ص ، ) می‌باشند ، که این نمادها به آنها کمک میکند تا آنچه را که میگویند ، مخاطب هم درک میکند و هم میتواند بنویسد و صحیح هم مینویسد و مفهوم به خوبی انتقال می‌یابد بدون ابهام و وجود استثنا ، .

ولی در زبان فارسی ما در گفتار فقط یک  (ز ) تلفظ میکنیم و همینطور در مورد (ق ) و ( س )  بنابر این دور از هر گونه تعصب پیشنهاد میدهم که حروف مشابه که در صداهای گفتاری ما نیست حذف شود و بیست و سه حرف ذیل را پیشنهاد میدهم ، 

ا ، ب ، پ ، ت ، ج ، چ ، خ ، د ، ر ، ز ، ژ ، س ، ش ، ف ، ق ، ک ، گ ، ل ، م ، ن ، و ، ه ، ی ، 

برای مثال در زبان تاجیک که فارسی زبان نیز می‌باشند و از حروف روسی برای نوشتن استفاده میکنند ، اگر کلمه صابون را بخواهند بنویسند  ،اینگونه است  сабун   و یا اگر با حروف انگلیسی بنویسیم  این گونه است sabon   آیا کسی میتواند ایراد بگیرد که چرا از حذف  ( ص ) استفاده نکردید ، فکر نمیکنم که چنین باشد ، بنابر این اصلاح کردن حروف هم کم به نگارش راحتتر و هم کمک به فهم 

مطلب برای مخاطب میگردد . 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
نادر شیروان

فرآیند شکل گیری زمین

زمین  و سایر سیارات منظومه شمسی از دیسک مواد  بر جای ماند از یک ستاره دیگر که از مجاور خورشید عبور کرده و جاذبه خورشید آن مواد را به سمت خود کشیده است ایجاد شده اند  ، و در طی بیلیونها سال یه ندریج سرد و متراکمتر شدند و ذرات مجاور را به سمت خود کشیدهاند ، و این سیارات ایجاد شدند آنها  در ابتدا جامد و سخت بودند ولی یا تشکیل ابر و بارش و افزایش آب در سطح آن به تدریج این آبها به پوسته زمین نفوذ کرده و در لایه زیر سطحی در میان مولکولهای لایه جبه جمع شدند و در جاهایی که حفره های در زمین بوده تجمع یافتند ، این نفوذ آب موجب افزایش  حجم زمین گردید و در نتیجه پوسته خشک آن شروع به ترک خورن و جدا شدن از یکدیگر نمودند که قاره ها را ایجاد کردند ،  

حال چطور شد که من متوجه این فرآیند شدم ؟

روزی همسرم برای من یک عدد نارنگی آورد ولی فراموش کرد که چاقو نیز بیاورد ، من هم  نخواستم مزاحم او شود و با ناخن و انگشتهایم پوست را جدا کردم ، ولی پس از جدا کردن پوست به طور اتفاقی دیدم چقدر شبیه قاره‌ها ی روی کره زمین شده اند ، و اینجا بود که این جرقه به ذهنم رسید که این قاره‌ها ابتدا پوسته زمین اولیه و بدون آب بوده‌اند ، و پس از اینکه آب در زمین ایجاد شد و به داخل زمین نفوذ کرد و باعث افزایش حجم کره زمین گردید این خشکی ها ترک خورده و از یکدیگر جدا شده‌اند ، ، ، بنابر این اگر  کل مساحت روی خشکی های زمین را  که ۱۴۸۹۳۹۰۶۴ کیلومتر مربع است کنارهم بگذاریم  با توجه به تطبیقی که کنارها با هم دارند ، و یک کره درست کنیم  و با استفاده از فرمول که ( مساحت جانبی کره برابر است مجذور شعاع ضرب در عدد پی ضرب در عدد چهار) می‌باشد را محاسبه کنیم این کره شعاعی برابر با  ۳۴۴۴ کیلومتر خواهد داشت ،   و کره ای با این شعاع دارای حجم ۱۷۱  میلیون کیلومتر مکعب  خواهد بود  ،  حالا اگر حجم آب درون زمین را بخواهیم محاسبه کنیم  باید ابتدا  حجم فعلی زمین را حساب کنیم و از حجم زمین اولیه کم کنیم ، 

با توجه به اینکه شعاع فعلی زمین ۶۳۷۱ کیلومتر است پس از محاسبه یا فرمول حجم کره خواهیم داشت که حجم فعلی زمین ۱۰۸۲  میلیون کیلومتر مکعب است ، و اگر این دو را از یکدیگر کم کنیم مقدار ۹۱۱ میلیون کیلومتر مکعب بدست می‌آید که نشان می‌دهد این  مقدار آب درون زمین پنهان است ،  حالا این مقدار چند درصد آبهای روی زمین است ، با توجه به اینکه حجم کل آبهای روی زمین ۱۴۰۰ میلیون کیلومتر مکعب است ، پس از محاسبه خواهیم دید که این مقدار آب درون زمین حدود ۶۵ ٪ آبهای روی کره زمین است ، بسیار شگفت آور است ،اینطور نیست؟ 

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
نادر شیروان

در هم تنیده گی علوم

آموزش علوم مختلف در مراحل اولیه آموزش به صورت تفکیک شده می‌باشد ولی به تدریج که محتویات علوم زیاد  می‌شود بر میزان ترکیب و در هم تنیدگی آنها افزوده میشود.

من از کلمه تداخل استفاده نمیکنم زیرا بار معنایی منفی دارد و ترجیح می‌دهم از کلمه درهم تنیدگی استفاده کنیم که با ماهیت و طبیعت سازگاری دارد.

اگر خوب دقت کنید تمام جهان هستی ازترکیب به وجود آمده و موجودات پیچیده حاصل در هم تنیدگی عناصر می‌باشند .

بنابر این آموزش تفکیک شده علوم در ابتدا لازم ولی ادامه این جدایی تا سطوح عالی اشتباه است .

کسانی که علوم مختلف را فرا میگیرند ،که اصطلاحاً در باور عمومی  این افراد را هیچ کاره و همه کاره میدانند واز این شاخه یه آن شاخه پریدن است ، ولی اینگونه نیست این افراد در حقیقت پیشگامان علوم آینده می‌باشند ، زیرا این توانایی را دارند که در چند حوضه علمی به تفکر و اندیشه و فعالیت بپردازند ،

البته هر چه ما بتوانیم دانش و مهارتهای خود را در زمینه های مورد علاقه افزایش دهیم در حقیقت این امتیاز است برای ما و ضعف نیست ، برای مثال شما مهارت رانندگی را کسب میکنید و قادر هستید که با وسیله نقلیه شخصی خود به محل کار خود بروید و مهارتهای کاری و علومی که در رابط با کار خود کسب کرده‌اید بکار ببندید و پس از پایان کار روزانه به خانه باز گردید و در کنار همسر و فرزندان خود با بکارگیری مهارتهای همسر داری و تربیت فرزند امور خانواده را بگذرانید و در رابط با فامیل و همسایگان باید از مهارت‌های ارتباطی بر خوردار باشید تا بتوانید به آن اهداف اجتماعی خود برسید ، پس دیدید که شما نیز مهارتها و علوم مختلفی را بکار می‌برید تا زندگی سپری شود ، حال هر چه شما علوم بیشتری را بدانید در واقع این برتری شما را نشان می‌دهد، 

عمر انسان کوتاه و دایره علوم وسیع و گسترده است ، حتا اگر توانای داشته باشید و انگیزه نیز داشته باشید باز قادر به فراگیری همه علوم نیستیم ،ولی باید کاری کرد که این امکان فراهم گردد ، چگونه؟ با ساده سازی یادگیری علوم مختلف و فراهم نمودن بسطرآزمایش برای یاد گیرندگان در تمامی سطوح ، تا مفاهیم در اذهان پایدارتر بماند ،

این را نیز باید بدانیم که هیچ علم یا هنر یا مهارتی تا در خواست اجتماعی نداشته باشد به وجود نمی آید و اگر هم ایجاد شود ماندگاری ندارد،

امروزه نیز با این پدیده روبرو هستیم برای مثال مهندسی مکاترونیک که ترکیبی از مهندسی مکانیک و الکترونیک است و در دانش روباتیک کاربرد دارد، یا دانش اختر فیزیک که به موضوع فیزیک در اختر شناسی می‌پردازد و نظیر این علوم که به آنها میان رشته‌ای میگویند رو به افزایش است ، در حقیقت دانش به سمت ترکیبات بیشتر علوم پیش میرود زیرا دنیا از هم تنیدگی به وجود آمده پس علوم نیز برای کشف ناشناخته‌ها ی بیشتر باید به این سمت پیش رود .

حال سوال این است که تعداد این علوم ترکیبی چند تا خواهد بود ، فرض کنید اگر در حال حاضر پنج رشته اصلی داشته باشیم آنگاه تعداد زیرمجموعه‌ها ی این مجموعه تعداد رشته‌های ترکیبی را نشان میدهد البته باید عضو تهی را از اعضای زیر مجموعه کسر کنیم بنابر این فرمول آن عبارتند است از ( ۲ بتوان n  منهای یک ) که در اینجا n  تعداد اعضای مجموعه یا همان تعداد علوم اصلی می‌باشد که پنج عدد فرض شده بود و بنابر این تعداد رشته‌های ترکیبی در این مثال    ۳۴  رشته خواهد بود .

مثال دیگر در مورد رشته هنر است که به تنهایی چیزی نیست ولی وقتی با رشته دیگر در هم تنیده میشوند آنگاه می‌توانند حرفی برای گفتن داشته باشند ، مثلاً آمیختگی هنر در سیاست ، هنر و جامعه شناسی ، و...

 

 

 

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
نادر شیروان

ماهیت جاذبه

نیوتن نیروی جاذبه را کشف کرد و برای آن فرمول ریاضی پیدا کرد و ویژگیهای از این نیرو را شرح داد که با جرم اجسام نسبت مستقیم و با مجذور فاصله بین اجسام نسبت عکس دارد و انتشار آن را وابسته به ماده‌ای به نام اتر می‌دانست ، ولی در مورد ماهیت آن چیزی نگفت .

آلبرت  اینشتین در مورد جاذبه گفت که جاذبه نسبی می‌باشد و بستگی به حرکت شتابدار جسم دارد ، و مثالی از فضا نوردی را آورد که در سفینه خود نشسته و روی ماهیچه‌هایی ران خود آجری را قرار داده است ، و امکان  مشاهده بیرون را نیز ندارد و هنگامیکه فضا پیما روی زمین است  وزن آجر را احساس میکند ،و هنگامی که فضا پیما در فضا حرکت شتابدار دارد نیز همین احساس را دارد ، پس جاذبه متناسب با شتاب است ، همچنین او گفت که جاذبه در اطراف هر جسمی باعث ایجاد انحنای فضا زمان میشود ، یعنی نور در کنار این انحنا از مسیر مستقیم خود متناسب با جرم سماوی انحنا پیدا میکند ، و ستاره شناسان این پدیده را شناسایی کرده و به اثبات رسیده است ، ولی در مورد ماهیت جاذبه چیزی نگفته است .

اکنون  من ضمن قبول و تایید یافته های دانشمندان قبل ،میخواهم به ماهیت اینکه جاذبه از کجاست بپردازم ، در حقیقت ماهیت جاذبه موالفه حرکت شتابدار چرخش الکترون به دور  خود و هسته خود می‌باشد ، و جاذبه هر جسمی جمع برداری این موالفه های اتمهای یک جسم می‌باشد ، و موضوع انحنای فضا زمان ، انیشتین نیز چیزی جز متراکم شدن ماده تاریک در اطراف جسم سماوی نمیباشد ، چون ماده تاریک جذب نیروی جاذبه اجسام میشود ولی خودش چون الکترونی ندارد که به دور او بچرخد ، پس فاقد جاذبه است ، و علت انحنای نور در اطراف جسم سماوی  عبور نور از ماده تاریک متراکمتر می‌باشد که موجب انحراف نور میگردد.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
نادر شیروان

شناخت و تحلیل پدیده ها ی اجتماعی

 ابتدا چند تعریف ارائه می‌دهیم تا با هم به درک یکسانی از موضوع برسیم .

اجتماع : اگر گروهی انسان به دلایل مشترک دور هم جمع شوند  ، یک اجتماع را تشکیل میدهند ولی یک جامعه را تشکیل نمیدهند.

خانواده : اجتماع یک مرد با یک یا چند زن تحت فرایند ازدواج یک خانواده را تشکیل میدهد که کوچکترین عنصر در تشکیل جامعه است.

خانواده با هدف دستیابی به سلسله مراتب نیاز های خانواده که عبارتند از نیازهای فیزیولوژیک ، نیازهای. امنیتی در خانواده و جامعه ، نیازهای آموزشی ، ،نیازهای ارتباطی در خانواده و فامیل و جامعه ،  نیاز به احترام ، نیاز به خود شکوفایی ،و غیره... تشکیل میشود .و دولتها باید این نیازها را تامین نمایند ، در غیر این صورت و در صورت عدم دستیابی به این اهداف توسط افراد خانواده زمینه تغییر نگرش و باورها در خانواده ایجاد می‌گردد ، که برآیند آن یک رخداد جدید است و چنانچه این رخدادها در خانواده های زیادی اتفاق بیفتد بستر ایجاد یک  یا چند پدیده اجتماعی فرآهم میگردد،

 جامعه : اجتماع بیش از دو خانواده جامعه را تشکیل میدهد .

جوامع بشری ابتدا به صورت قبیله که اجتماع چند خانواده بوده شکل گرفته ، و اجتماع چند قبیله که از نظر اقلیمی به یکدیگر نزدیک بودند تشکیل یک قوم را میدهد و اجتماع چند قوم که در مجاورت هم بودند تشکیل یک ملت را می‌دهند  و اجتماع ملتها تشکیل دهنده جامعه جهانی هستند .

رخداد : هر گونه ظهور  گفتاری یا رفتار که حاصل برآیند باورها در خانواده است .

پدیده : هرگونه وقوع و یا ظهور ی به شکل گفتار یا رفتار جمعی  در جامعه که دارای فراوانی نسبی  بیش از ۳۰ درصد باشد ، پدیده اجتماعی  گوییم .

پدیده در واقع بازخورد عملکرد دولت است ، و تلاش در حذف فیزیکی  ، فقط ظاهر را تغییر می‌دهد و چون علت  رفع نشده پس باید  انتظار پدیده ای بزرگتر و با شکلی دیگررا داشته باشیم ،

پدیده خوب  :  پدیده ای که برای استحکام روابط در جامعه لازم است و مطلوب جامعه می‌باشد ، مانند مراسم سال نو و دید و بازدید اقوام . و غیره...

پدیده بد : پدیده ایست که مطلوب نظر اکثریت افراد جامعه نمیباشد و وجود و ادامه آن رفتار موجب بی ثباتی در جامعه میگردد ، مانند رواج دروغ در میان مردم و غیره...

بنابراین پدیده زمانی وقوع می‌یابد و می‌توان به آن یک پدیده گفته، که تعداد رخدادها از فراوانی نسبی بیش از ۵۰ در صد برخوردار باشند  .

انقلاب در هر زمینه ای: چنانچه وقوع پدیده ای از حد ۷۰ درصد تجاوز کند تبدیل به نسونومی آن پدیده یا انقلاب تبدیل می‌شود .

 بنابراین نتیجه میگیریم که هر پدیده که در جامعه به وقوع می‌پیوندد  باز خورد عملکرد دولتها و یا نظام‌های حاکم بر آن جامعه است در که خانواده ها از آن تأثیر می‌پذیرند ، 

بنابراین اقدام دولت در مواجهه با یک پدیده نا مطلوب  از نظر نظام حاکم ، نباید مقاله با آن و حذف ظاهری آن باشد بلکه باید ابتدا موضوع توسط جامعه شناسان آن پدیده مورد بررسی، شناسایی و ارزیابی قرارگیرد و منشع  آنها که رخدادها می‌باشند شناسایی و راهکارهای لازم در اصلاح باور های درون خانواده که خود متاثر از عملکردهای دولت و دستگاههای اجرایی می‌باشد ، اجرا گردد . در حقیقت اصلاحات لازم باید در فرآیندهای عملکردی دولت تغییر و اصلاح شود تا نتیجه آن در بارهای خانواده تغییر مناسب را ایجاد کند، تا بستر تشکیل پدیده در جامعه. ایجاد نگردد.

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
نادر شیروان

نجوم

 به نام ایزد ستار

                زیبنده نقاش قهار 

 

 

 در بیت اول  ،اولین حروف کلمات  نشان دهند رنگهای طیف نور مرئی  از فرکانس بالا به فرکانس پایین می‌باشند که عبارتند از  : بنفش ، نیلی ، آبی ، سبز ، زرد ، نارنجی ، قرمز  هستند ، به ابن ترتیب هم هفت رنگ نور مرئی را می‌شناسیم و هم ترتیب آنها را.

 

 

بسا انسان فروغ گنج کیهان می‌شود

 

                                        به نور و جاذبه پیدا اسرار پنهان می‌شود 

 

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
نادر شیروان

به مناسبت روز پدر

به شادی امدنند اهل خانه سوی تو

             تا ببوسند به مهر و مهربانی روی تو

بگویند قوام خانواده بود از همت تو 

            بگویند نموو ما بود از زحمت تو 

که بودیم خرسند از عدل و حکمت تو

           که شادیم ز فرزند تا مادر از رحمت تو 

رود راه سعادت خانواده از عنایات تو 

          رود سوی هدایت خانواده از حکایات تو 

آرام باشد خانواده از لطف تو 

          آغاز گردد راه تعالی از ثنع تو 

آموختم از تو رسم پایداری 

         در یافتم از تو شیوه رازداری

خدایا خانه را حافظ اوست

         دل مادر را نافذ اوست 

خدایا نگهدار ش از بلاهای زمانه

         که بی او خانواده راسخ نمانده .

           

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
نادر شیروان

تقسیم زاویه به دو، سه،چهار، پنج و ... قسمت مساوی

برای انجام تقسیم یک زاویه به سه قسمت مساوی فقط با استفاده از پرگار و خط‌کش  ،باید مراحلی را بیان و اثبات کنم تا به موضوع چگونگی تقسیم زاویه به سه قسمت مساوی برسیم ،این مراحل عبارتند از ؛

۱) تقسیم زاویه یه دو قسمت مساوی  ،یا همان رسم نیم ساز زاویه..

۲) توضیحی در باره زاویه مرکزی و محاطی.

۳ ) نحوه رسم تقسیم زاویه ۹۰ درجه به سه قسمت مساوی با استفاده فقط خط کش و پرگار.

۴) اثبات سه بخش شدن زاویه ۹۰ درجه و زاویه محاطی آن.

۵) نحوه ترسیم تقسیم زاویه به سه قسمت مساوی برای زاویه های کوچکتر  ۹۰ درجه ، از ۹۰ تا ۱۸۰ درجه و از ۱۸۰ درجه تا ۲۷۰ درجه و تا ۳۶۰ درجه.

۶) بحث در تعداد تقسیم پذیری زاویه و یافتن فرمولی برای آن.

۷) آرایه روش کلی و جامع برای تقسیم زاویه به هر تعداد و به هر نسبت مورد انتظار.

  ۱= در این مرحله رسم نیمساز زاویه را نشان میدهیم ،ابتدا یک زاویه دلخواه BCD رسم میکنیم که نقطه C رأس این زاویه باشد سپس نوک پرگار را روی نقطه C گذاشته ویک کمان به شعاع دلخواه رسم میکنیم ، این کمان دو ضلع زاویه را در نقاط E و H قطع می‌کند ،سپس نوک پرگار را یک بار روی نقطه E و بار دیگر روی نقطه H گذاشته و دو کمان به شعاع دلخواه رسم میکنیم که از نصف پاره خط EH بزرگتر و از طول پاره خط EH کوتاهتر باشد محل برخورد این دو قوس را به رأس زاویه وصل میکنیم که بدین ترتیب خط حاصل نیمساز زاویه خواهد بود.

           

   

                                           ۳

 

۲= زاویه مرکزی زاویه‌ای است که راس آن مرکز دایره و اضلاع آن دو شعاع از دایره می‌باشد و دو نقطه بر روی محیط دایره را به عنوان کمانی آز آن دایره نشان می‌دهد. حال اگر این دو نقطه با دو وتر به نقطه ای در روی محیط دایره ،غیر از نقاط روی کمان زاویه مرکزی وصل شود  یک زاویه محاطی را می‌سازد و اندازه این زاویه نصف اندازه زاویه مرکزی است.

در شکل ذیل یک زاویه مرکزی ۹۰ درجه روی دایره ای به مرکز A  رسم کرده‌ایم و زاویه محاطی مربوط به آن را نیز رسم کرده ایم  ،که رأس آن نقطه j روی محیط دایره است، با امتداد خط AJ  به نقطه L میرسیم که فاصله آن از  نقطه J به اندازه ۲√ برابر شعاع دایره است و اندازه زاویه آن نصف زاویه محاطی J است . حال اگر نقطه J  از رأس نقطه زاویه مرکزی یعنی از نقطه A  شروع به حرکت کند و به سمت چپ برود  میتواند زاویه های کمتر از نود درجه را بسازد تا به نقطه J که روی دایره است برسد و زاویه های از ۸۹ درجه تا ۴۵ درجه را تشکیل دهد و اگر همچنان ادامه دهیم تا به نقطه L برسیم می‌توانیم تا زاویه نصف ۴۵ درجه یعنی زاویه ۲۲/۵ درجه را نیز بسازیم و  مراحل بدست آوردن  ثلث این زاویه ها مشابه هم می‌باشد که در مرحله بعد اثبات می‌شود.

 

          ۲

 

۳=  در این مرحله می‌خواهیم زاویه ۹۰ درجه را به سه قسمت مساوی تقسیم کنیم ،روش کار به این صورت است که ابتدا نوک پرگار را در راس زاویه ۹۰ درجه گذاشته و یک کمان دلخواه رسم میکنیم ،سپس رأس پرگار را بدون اینکه در شعاع آن تغییر بدهیم ، یک بار روی نقطه C و بار دیگر روی نقطه D گذاشته و با همان شعاع قوس‌های رسم میکنیم که گمان اولیه را در نقاط E و H  قطع می‌کند و اگر از آن نقاط یه رأس  A وصل کنیم ، پاره خط های AH  و AE   زاویه DAC  را به سه قسمت مساوی تقسیم می‌کند.

و اگر نقاط E و H را به رأس زاویه محاطی نقطه  J  وصل کنیم این زاویه نیز به سه قسمت مساوی تقسیم می‌شود.

       

 

۴=  اثبات  مثلث AED  را در نظر بگیرید با توجه به اینکه اندازه هر  ضلع آن به اندازه طول شعاع دایره می‌باشد ،پس متساوی الاضلا می‌باشد در نتیجه دارای سه زاویه داخلی مساوی می‌باشد و چون مجموع زوایای داخلی هر مثلث ۱۸۰ درجه است پس هر زاویه ۶۰ درجه می‌باشد ،حال زاویه A  را در جهت خلاف حرکت عقربه های ساعت به ترتیب A اندیس ۱و۲و۳ مینامیم که جمعا ۹۰ درجه است و از آنجایی که زاویه A اندیس ۱و۲ باهم ۶۰ درجه می‌باشند ،پس زاویه A اندیس ۳ باید ۳۰ درجه باشد ، و همین استدلال را برای  مثلث AHC  تکرار میکنیم و نتیجه میگیریم که زاویه A اندیس ۱ نیز ۳۰ درجه است و بنابر این زاویهA اندیس ۲ نیز ۳۰ درجه خواهد بود.  و به همین ترتیب میتوانیم با در نظر گرفته دو مثلث AHJ و مثلث AEJ  که هر دو متساوی الساقین می‌باشند و زادیه محاطی نظیر زاویه مرکزی خود هستند  بنابراین اندازه  زاویه های J اندیس ۱و۲و۳ هرکدام ۱۵ درجه خواهد بود 

 

 

 

۵= روش رسم تقسیم زاویه به سه قسمت مساوی  ، در این روش زاویه کمتر ۹۰ درجه در نظر گرفته می شود ، و برای زاویه های بزرگتر از ۹۰ درجه ابتدا  آن زاویه را به دو قسمت تقسیم میکنیم و سپس هر قسمت را به سه قسمت تقسیم میکنیم و آنگاه هر دو زاویه کنار هم را با هم  یک زاویه در نظر گرفته و زاویه بزرگتر از ۹۰ درجه را به این روش به سه قسمت تقسیم میکنیم ، و برای زاویه های بزرگتر از ۱۸۰ درجه تا کمتر از ۳۶۰ درجه باید دو با تقسیم دو تای زاویه را انجام دهیم و بعد هر بخش را به سه قسمت تقسیم میکنیم که مجموع آنها ۱۲ زاویه میشود و هر چهار راویه  مجاور هم را با هم ادغام نموده که سه زاویه مساوی بدست آید .

 

 

۶=  حال راه تقسیم یک زاویه حاده به سه قسمت مساوی را شرح میدهیم .

 

           ابتدا زاویه حاده ABC  را که نقطه B  رأس آن است رسم میکنیم ،سپس یک نقطه دلخواه مانند D  روی یک ضلع آن اختیار میکنیم و آز آن نقطه عمودی  خارج میکنیم که ضلع دیگر زاویه را در نقطه E قطع کند ، آنگاه دایره ای  به مرکز. نقطه D و شعاع DE  رسم میکنیم که ضلع دیگر زاویه را در نقطه G قطع کند ،سپس با همین شعاع پرگار  دو کمان رسم میکنیم که قوس EG را در نقاط J  و k  قطع می‌کند  ، این نقاط را به رأس زاویه یعنی نقطه B وصل میکنیم در نتیجه زاویه B به سه قسمت مساوی تقسیم می‌شود.

             

 

 

 

 

 

نتیجه گیری:  امکان  قابلیت تقسیم  مساوی زاویه به چه تعدادی میسر است؟.  

اگر یک زاویه را به دو قسمت مساوی تقسیم کنیم و سپس هر قسمت را مجدداً به دو قسمت مساوی تقسیم کنیم و دوباره اینکار را انجام دهیم و.... آنگاه میتوانیم زاویه را به ۲و ۴و ۸و ۱۶ و.... تعداد تقسیم کنیم یعنی یه ۲ به توان n مرتبه تقسیم را انجام دهیم  ، و حال که توانستیم زاویه را به سه قسمت مساوی تقسیم کنیم و این روند را نیز ادامه دهیم یعنی ما میتوانیم یک زاویه را به ۳ و۹ و۲۷و ..... یعنی ۳ به توان n مرتبه نیز به تعداد مساوی تقسیم کنیم ، و چنانچه بخواهیم می‌توانیم به تعداد دلخواه به دو قسمت مساوی تقسیم کنیم و یا به سه قسمت مساوی تقسیم کنیم ، یعنی به تعداد  حاصل ضرب ۲ به توان n  ضربدر ۳ به توان n تقسیم کنیم ، بنابراین به تعدادی غیر از این  نمی‌توان تقسیم کرد  مگر اینکه ما برای تقسیم زاویه به تعداد اعداد اول  بعد از عدد ۳ یعنی اعداد ۵و ۷و ۱۱و۱۳و ۱۷و.... راه برای رسم پیدا کنیم .

۷ = ارائه روش کلی برای تقسیم زاویه به هر تعداد دلخواه ،البته ما در اینجا روش تقسیم بر پنج قسمت مساوی را شرح میدهیم و سایر اعداد اول و تقسیمات  از همین روش تبعیت می‌کند ، 

        ابتدا زاویه ABC را به دلخواه رسم میکنیم

 

 

 

 سپس بر روی ضلع BC از  یک نقطه دلخواه عمودی اخراج می‌کنیم.      

 

 

 

 

 

 

 

          

            

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
نادر شیروان

وقتی فرع جای اصل می نشیند

در عصر حاضر فلسفه وجودی دولت خدمت به مردم است ، مردم هر کشور دولت‌ها را بر پایه باورهای برجسته و قالب خود ا ایجاد می‌کنند و به آن وگردانندگان آن قدرت میدهند و مسولیت می‌خواهند تا با ایجاد اصولی مدون به نام قانون اساسی و قوانین و مقررات وبخشنامه ها واییننامه ها ، اهداف ملی را که تعالی و پیشرفت و توسعه و سرافرازی آن جامعه بشری است را در تمامی موارد مورد  نیاز ،که معمولاً در هر دهه با توجه به تحولات سیاسی و اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی در ایران و جهان دستخوش تغییراتی میگردد ،با اصلاح قانون اساسی و  متناسب با آن قوانین زیر مجموعه اصلاح و اهداف و برنامه‌ها را تحقق بخشند  ، 

پس خدمت به مردم اصل است و نظامها ودولتها وحکومتها وسیله‌ای برای رسیدن به آن اهداف می‌باشند، فرع است ،

 انسان موجودی است پویا ،و هرانچه که به او و مربوط میشود باید پویا باشد تا مطلوبیت داشته باشد،و چنانچه پویا نباشد خواستگاه خود با از دست داده و فراموش میشود ،و چون در هر زمانی باتوجه مقتضیات زمان و مکان و سایر شرایط ،خواست‌ها تغییر میکند، پس باید در هر یک یا دو دهه قانون اساسی و به تبع آن قوانین زیر دستی مورد بازنگری و اصلاحات لازم قرار گیرد. و هیچگاه اصل که خدمت به مردم وایجاد رفاه و آسایش و آرامش و امنیت و...  است ،فراموش نشود. و جای خود را به فرع یعنی حفظ نظام ندهد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
نادر شیروان